سلام دوستان عزیز به وبلاگ خودتون خوش امدید لطفا قبل از خارج شدن از وب نظرتون رو در باره ی وب برای من ثبت کنید و ممنون میشم اگه از ارسال نظر تبلیغاتی خوداری کنید
غضنفر تو جاده داشته رانندگی می کرده ، یهو میبینه یه کامیون داره از روبروش میاد،میزنه رو ترمز میبینه ترمزش نمی گیره. رفیقشو صدا می کنه می گه : اصغر اصغر پاشو تصادفو ببین
ارسال شده توسط رضا
گوشه اي از نامه عاشقانه غضنفر به زنش : بدون توي دنيا يه قلب هست که فقط براي تو
ميتپه اونم قلب خودت .
ارسال شده توسط ساناز
دعای بعدازنمازغضنفر:خدایا ماراتانمرده ایم از دنیا مبر.
ارسال شده توسط سعید
به غضنفر ميگن شغلت چيه ؟ ميگه يه اطلاعاتي هيچوقت خودشو لو نميده!
ارسال شده توسط بهرخ
غضنفر اومد در تاکسی و ببنده راننده بهش گفت دستت لای در گیر نکنه . غضنفر گفت سرت لای در گیر نکنه !
ارسال شده توسط رضا نوری
غضنفر همش دعا مي کرده بچه دار شه يه شب جبرئيل مياد تو خوابش ميگه عوض اينهمه دعا برو زن بگير...!
ارسال شده توسط سعید
به یارو میگن لباس مشکی بپوش بریم بهشت زهرا! بابات مرده!
میگه: نه یه چیزی شده شما به من نمیگین..
ارسال شده توسط ناهید
هواپیما داشت سقوط می کرد همه داشتن جیغ میزدن به جز غضنفر
به غضنفر مي گن بچه كجائي ؟ ميگه : بچه تهرون . . . مي گن : كجاي تهرون . . . مي گه : كيلومتر 700 ، جاده تهران - اردبيل!!
ارسال شده توسط ندا
غضنفر رنگ مي زنه ثبت احوال، مي گه ببخشيد اونجا ثبت احواله؟ مي گن بله... مي گه من امروز حالم خوبه، لطفا ثبتش کنيد!!!!
ارسال شده توسط مانی
به غضنفر مي گن بچه كجائي ؟ ميگه : بچه تهرون . . . مي گن : كجاي تهرون . . . مي گه : كيلومتر 700 ، جاده تهران - اردبيل !!!
ارسال شده توسط رضا نوری
یه یارو میمیره میره اون دنیا ازش میپرسن چی شد که مردی ؟ میگه شیر خوردم میگن شیرش فاسد بود ؟ میگه نه گاوه یهو نشست!
ارسال شده توسط نوشین رایزن
پلیس به غضنفر: اینجا ماهیگیری قدغنه!!! غضنفر: ولی اینجا تابلو نزدین!!! پلیس: نزدیم که نزدیم، زود باش از بالای اون آکواریوم بیا پایین!!!!
ارسال شده توسط نوشین رایزن
به غضنفر می گن اگه دنیا رو بهت بدن چی کار می کنی می گه من فعلا می خوام درسمو ادامه بدم !!
ارسال شده توسط پژمان
یه روز غضنفر فيلسوف میشه بعد مي گه: دايره زندگي مربعي است كه سه ضلع دارد عشق و زندگي ؟!!!
ارسال شده توسط غضنفر
به غضنفر ميگن اگه حالت تهوع دست بده چه كار ميكني
ميگه:
خوب من هم بهش دست ميدم
ارسال شده توسط غضنفر
ياروتوچاييش شكرميريزه هم ميزنه ميبينه خيلي شيرين شده دوتاقاشق برميگرده عقب!!!
ارسال شده توسط غضنفر
- یه روز غضنفر دو تا دزد میگیره زنگ می زنه ۲۲۰ !!!
ارسال شده توسط
ازش می پرسن چرا تو ساکتی؟
میگه: ماله بابام که نیست بذار سقوط کنه!
انواع مدل برای تک چرخ
1 پارو زمین
2 پا رو پاوم
3 پارو زین
4 دایره معمولی
5 دایره فنی یا تک چرخ دایره ای
شرایط:
موتور باید مال خودتون باشه
بایدترک داشته باشه
استفاده از کلاح ایمنی ضروری
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
اول اونای که تازه میخوان یاد بگیرن باید مدل پا رو زمین رو یاد بگیرن برای این کار باید موتور رو دنده دو برونید و وسط زین مشینید و بایه نیم کلاچ سر موتور رو بالا میاری بعد سعی کنید زیاد گاز ندید اخه موتور تو دور میشینه و سر موتور میاد پایین اگه. کم گاز بدید بازم همین جوری در این نوع تک چرخ کاری با ترمز نداریم فقط با گاز وکلاچ کار میکنیم کسای که تازه کارهستن به هیچ وجه تو اسفالت نزنید یه جای دیگه پیدا کنید فقط صاف باشه و فرمان موتور رو باید پهن کنید تاتعادل موتور بیشتر بشه اگه موتور باربند داشته باشه به هیچ وجه از پشت نمیفتی و سعی کنید که سر موتور رو به قدری بالا بیارید که بار بند رو زمین کش نخوره اگه باربند زمین بخوره تعادل موتور بهم میخوره
!
تركه با پسرش بانک می زنن و فرار میکنن میرن داخل یه استادیوم شروع میکنن دور زمین فوتبال دویدن، بعد از دو دور پلیس میرسه، پسره میگه: بابا پلیسها رسیدن چی کار کنیم؟ تركه میگه: نگران نباش اونا هنوز دو دور عقبن.
به لره میگن: اگه ریيس جمهور بشی اولین کاری که میکنی چیه؟ میگه: اول از همه، دست خودم رو تو شرکت نفت بند میکنم.
رشتيه اسم بچه اش رو میزاره «اس ام اس» میگن: این چه اسمیه؟ میگه: چیه مگه! از پیام که با کلاستره.
لره بعد از عمري ميره مو میکاره، اسمش حج واجب درمیاد.
بنده خدا ميره پمپ بنزين و باك سمندشو پر ميكنه و ميگه: چقدر شد؟ كارگر جايگاه ميگه: 350 تومان! بنده خدا در گوش كارگر جايگاه ميگه: شاه برگشته؟ كارگر جايگاه ميگه: نه جونم، قيمت گازوئيل همينه!
به تركه خبر ميدن: بابا شدي. تركه ميگه به زنم نگين كه ميخوام سورپرايزش كنم.
بچه اصفهانيه توي امتحان بیست ميگيره. باباش ميزنه توي گوشش و ميگه: خاك بر سرت كنن، با نمره 10 هم ميشه قبول بشي، حتما بايد اين همه خودكار حروم ميكردي؟
ترکه بالا پشت بوم میخوابه، سردش ميشه، پا میشه در پشت بومو میبنده.
به ترکه ميگن تبادل لينک ميکنی؟ هيچی جواب نميده!!
تركه تفنگو ميزاره پشت گردن يارو، ميگه: تكون بخوري با لگد ميزنم تو سرت ها!
اصفهانيه با برق خونه همسايشون خودكشي ميكنه.
تركي دلو ميزنه به دريا، غرق ميشه
لره دیش ماهوارشو میذاره روی پشت بوم، روش مینویسه: کولر
از تركه ميپرسن: قبله كدوم طرفه؟ ميگه: کجا بهتون آدرس دادن؟
يه روز يه لره ميگوزه پرت ميشه كره ماه!!!!
تركه پاش خواب ميره، كفشاشو ميدزدن
يه گلابيه گن میپوشه ميگه من موزم!
تركه ميره بدنسازي، مربيه ميگه: هفته اول بدن درد داري، تركه ميگه: پس من از هفته دوم ميام.
تركه پاهاش خواب ميره، پتو روش ميكشه
تركه داشته شنای قورباغه ميرفته، لك لك مياد ميخوردش.
يه روز يه تركه مي افته توي چاه ميگه: شانس اوردم تهش سوراخ نبود.
يه روز يه لره شكر مي خره براي اينكه مورچه نخوره روش مي نويسه نمك.
پرگاره بدمستی ميكنه، مستطيل ميكشه.
تركه تاکسی دربست ميگيره. از پنجره سوار ميشه.
به تركه ميگن تو زبونتون خ دارين؟ ميگه: يوخ.
به تركه ميگن: دو دو تا؟ ميگه: بيخيال. كلمه بگو جمله بسازم.
يه روز يه تركه ثبت احوال مي خواد اسمشو عوض كنه مي گن اسمت چيه ميگه اكبر ان چهره ميگن حق داري چي مي خواي بزاري ميگه اصغر ان چهره
قانون ۱۰ نيوتن : اگه تو آب گوزیدی حباب ندیدی بدون ریدی نگوزیدی.
به ترکه می گن با سی دی جمله بساز می گه چسیدی .می گن با سی دی صوتی جمله بساز می گه: گوزیدی .می گن با سی دی تصویری جمله بساز می گه: اووووووووه پس بگو ریدی
مردي توي رودخونه افتاده بودو دست و پامي زد و فرياد و فغان مي کرد . در همين موقع ترکه از راه مي رسه و مي گه : چرا اين قدر داد و فرياد مي کني ؟ مرد ميگه : آخه شنا بلد نيستم. ترکه با خونسردی مي گه :خب منم شنا بلد نيستم و اين همه فرياد نمي کنم !!!
يك روز يك تركي سرشو بدون انكه اب بزند شامپو ميزند ،ازش ميپرسند چرا بدون اب سرتو شامپو مي زني ميگه روش نوشته براي موهاي خوشك!!
ترکه میره المپیک. ازش میپرسن به چه مقامی فکر میکونی؟ میگه:به مقام معظم رهبری
از ترکه ميپرسن: ۱۷ شهريور چه روزيه؟ يه كم فکر ميكنه ميگه: فکر کنم ۱۵ خرداد باشه!
ترکه دو تا بلوك سيماني رو گذاشته بوده رو دوشش، داشته ميبرده بالاي ساختمون. صاحبكارش بهش ميگه: تو كه فرقون داري، چرا اينا رو ميگذاري رو كولت؟! ترکه ميگه: اول دفعه اي با فرقون بردم، اون چرخاش پشتم رو اذيت ميكرد!
بهمن و علی(اصفهانی) سرباز بودن. بهمن ميميره، علی ميره برای خانواده بهمن تلگراف بزنه که بهمن مرده. مسئول تلگرافخونه میگه: هر کلمه هزار تومان، برای تاريخ و امضا هم پول نمیگيريم. علی میگه بنويس: بهمن تير خرداد مرداد !
تركه (حواسش نبوده که کلاهش سرشه) به بچهاش میگه برو کلاه منو بيار. بچه میگه: بابا کلاهت که رو سرته! باباهه میگه: اه...پس...نمیخواد بری بياريش!
از يه امريكايي و يه آفريقايي و يه ايراني می پرسن: نظرتون راجع به کوپن گوشت چيه؟آمريکايي میگه: کوپن چيه؟ آفريقايي ميگه: گوشت چيه؟ ايرانيه ميگه: نظر چيه؟!
ترکه يه نفر رو تو خيابون ديد و پرسيد: شما علي پسر ممدآقا پاسبان نيستي كه توي ابهر سر كوچه چراغي مأمور بود؟ پسر گفت: چرا!؟ ترکه گفت: ببخشيد! عوضي گرفتم.
جواد عطسه كرد. بهش گفتند: عافيت باشه. گفت: يه بار ديگه زرت و پرت كني ميزنم پك و پوز تو خورد ميكنم.
تركه ميرسه، ميخور
!
تركه با پسرش بانک می زنن و فرار میکنن میرن داخل یه استادیوم شروع میکنن دور زمین فوتبال دویدن، بعد از دو دور پلیس میرسه، پسره میگه: بابا پلیسها رسیدن چی کار کنیم؟ تركه میگه: نگران نباش اونا هنوز دو دور عقبن.
به لره میگن: اگه ریيس جمهور بشی اولین کاری که میکنی چیه؟ میگه: اول از همه، دست خودم رو تو شرکت نفت بند میکنم.
رشتيه اسم بچه اش رو میزاره «اس ام اس» میگن: این چه اسمیه؟ میگه: چیه مگه! از پیام که با کلاستره.
لره بعد از عمري ميره مو میکاره، اسمش حج واجب درمیاد.
بنده خدا ميره پمپ بنزين و باك سمندشو پر ميكنه و ميگه: چقدر شد؟ كارگر جايگاه ميگه: 350 تومان! بنده خدا در گوش كارگر جايگاه ميگه: شاه برگشته؟ كارگر جايگاه ميگه: نه جونم، قيمت گازوئيل همينه!
به تركه خبر ميدن: بابا شدي. تركه ميگه به زنم نگين كه ميخوام سورپرايزش كنم.
بچه اصفهانيه توي امتحان بیست ميگيره. باباش ميزنه توي گوشش و ميگه: خاك بر سرت كنن، با نمره 10 هم ميشه قبول بشي، حتما بايد اين همه خودكار حروم ميكردي؟
ترکه بالا پشت بوم میخوابه، سردش ميشه، پا میشه در پشت بومو میبنده.
به ترکه ميگن تبادل لينک ميکنی؟ هيچی جواب نميده!!
تركه تفنگو ميزاره پشت گردن يارو، ميگه: تكون بخوري با لگد ميزنم تو سرت ها!
اصفهانيه با برق خونه همسايشون خودكشي ميكنه.
تركي دلو ميزنه به دريا، غرق ميشه
لره دیش ماهوارشو میذاره روی پشت بوم، روش مینویسه: کولر
از تركه ميپرسن: قبله كدوم طرفه؟ ميگه: کجا بهتون آدرس دادن؟
يه روز يه لره ميگوزه پرت ميشه كره ماه!!!!
تركه پاش خواب ميره، كفشاشو ميدزدن
يه گلابيه گن میپوشه ميگه من موزم!
تركه ميره بدنسازي، مربيه ميگه: هفته اول بدن درد داري، تركه ميگه: پس من از هفته دوم ميام.
تركه پاهاش خواب ميره، پتو روش ميكشه
تركه داشته شنای قورباغه ميرفته، لك لك مياد ميخوردش.
يه روز يه تركه مي افته توي چاه ميگه: شانس اوردم تهش سوراخ نبود.
يه روز يه لره شكر مي خره براي اينكه مورچه نخوره روش مي نويسه نمك.
پرگاره بدمستی ميكنه، مستطيل ميكشه.
تركه تاکسی دربست ميگيره. از پنجره سوار ميشه.
به تركه ميگن تو زبونتون خ دارين؟ ميگه: يوخ.
به تركه ميگن: دو دو تا؟ ميگه: بيخيال. كلمه بگو جمله بسازم.
يه روز يه تركه ثبت احوال مي خواد اسمشو عوض كنه مي گن اسمت چيه ميگه اكبر ان چهره ميگن حق داري چي مي خواي بزاري ميگه اصغر ان چهره
قانون ۱۰ نيوتن : اگه تو آب گوزیدی حباب ندیدی بدون ریدی نگوزیدی.
به ترکه می گن با سی دی جمله بساز می گه چسیدی .می گن با سی دی صوتی جمله بساز می گه: گوزیدی .می گن با سی دی تصویری جمله بساز می گه: اووووووووه پس بگو ریدی
مردي توي رودخونه افتاده بودو دست و پامي زد و فرياد و فغان مي کرد . در همين موقع ترکه از راه مي رسه و مي گه : چرا اين قدر داد و فرياد مي کني ؟ مرد ميگه : آخه شنا بلد نيستم. ترکه با خونسردی مي گه :خب منم شنا بلد نيستم و اين همه فرياد نمي کنم !!!
يك روز يك تركي سرشو بدون انكه اب بزند شامپو ميزند ،ازش ميپرسند چرا بدون اب سرتو شامپو مي زني ميگه روش نوشته براي موهاي خوشك!!
ترکه میره المپیک. ازش میپرسن به چه مقامی فکر میکونی؟ میگه:به مقام معظم رهبری
از ترکه ميپرسن: ۱۷ شهريور چه روزيه؟ يه كم فکر ميكنه ميگه: فکر کنم ۱۵ خرداد باشه!
ترکه دو تا بلوك سيماني رو گذاشته بوده رو دوشش، داشته ميبرده بالاي ساختمون. صاحبكارش بهش ميگه: تو كه فرقون داري، چرا اينا رو ميگذاري رو كولت؟! ترکه ميگه: اول دفعه اي با فرقون بردم، اون چرخاش پشتم رو اذيت ميكرد!
بهمن و علی(اصفهانی) سرباز بودن. بهمن ميميره، علی ميره برای خانواده بهمن تلگراف بزنه که بهمن مرده. مسئول تلگرافخونه میگه: هر کلمه هزار تومان، برای تاريخ و امضا هم پول نمیگيريم. علی میگه بنويس: بهمن تير خرداد مرداد !
تركه (حواسش نبوده که کلاهش سرشه) به بچهاش میگه برو کلاه منو بيار. بچه میگه: بابا کلاهت که رو سرته! باباهه میگه: اه...پس...نمیخواد بری بياريش!
از يه امريكايي و يه آفريقايي و يه ايراني می پرسن: نظرتون راجع به کوپن گوشت چيه؟آمريکايي میگه: کوپن چيه؟ آفريقايي ميگه: گوشت چيه؟ ايرانيه ميگه: نظر چيه؟!
ترکه يه نفر رو تو خيابون ديد و پرسيد: شما علي پسر ممدآقا پاسبان نيستي كه توي ابهر سر كوچه چراغي مأمور بود؟ پسر گفت: چرا!؟ ترکه گفت: ببخشيد! عوضي گرفتم.
جواد عطسه كرد. بهش گفتند: عافيت باشه. گفت: يه بار ديگه زرت و پرت كني ميزنم پك و پوز تو خورد ميكنم.
تركه ميرسه، ميخور
ف
اس ام اس لری
بر طبق یك اصل قدیمی اگر با یك لر دعوا كردی و دیدی لر فرار كرد تو هم فرار كن چون رفته سنگ بیاره
نبرد رستم و لر:
چنانت بكوبم به گرز گران كه دیگر نیایی به مازندران
پاسخ لره : چنان ایزنم بر سرت با بلوك كه ترتر برینی به گور بووت !!!
نصیحت پدرانه یک لر به بچه در شب امتحان :
امشو بشین به گهی بخور ، تا فردا یه انی بشی ! تا توی یه طویله ای رات بدن !!!
یه بار یه لره میره توی بیابان وپتو میندازه روی خودش و میخوابه بعد یه نفر میزنه بهش میگه ببخشید شما لرید لره میگه وای از زیر پتو هم میفهمن آدم لره
صرف فعل نشستن به گویش لری:
مو بنیشم
تونم بنیشی
اونم بنیشه
ما که بنیشیم
شمام که بنیشید
دیه جا نی اونا بنیشن!!!
مداح: چراغ ها رو خاموش کنین ببرمتون کربلا, چراغ ها رو که روشن میکنن میبینه همه ساک به دست وایستادن, میگه شما ترکین؟ میگن نه, ما لریم, ترکا تو اتوبوسن
به لره میگن درد عشق بدتره یادرد دندون میگه: هنوزتو اتوبوس شاشت نگرفته
لره از كنار جن رد میشه...جن میگه بسم الله این دیگه كی بود
به لره میگن چندتا تن ماهی نام ببر، میگه: تن شیلانه، تن جنوب، تن سیكارو، تن چابهار، تن پیر، تن پیغمبر، تن هر كی دوست داری دست از سر ما بردار!
لره ماری تو شیشه الكل دید گفت: حونش خروی بی كیه كه ترشی مار محره؟!!
لین دوره المپیک لرها معروف به لرمپیک آغاز شد: 1-شنا با مانع 2-کشتی با اسب 3-پرش روی نیزه 4-شیرجه رو چمن 5-اسب سواری با الاغ 6-پرتاب اسب با نیزه 7-واترپلو با خورشت قیمه 8-اسکی روی میخ 9-گاو بازی با شتر 10-پرش از چاه 11-پینگ پنگ ساحلی 12-شنای قورباقه از پهلو
هدف از آفرینش لرها : ۱- ایجاد رعب و وحشت در بین حیوانات ۲- ایجاد شادی بین انسانها ۳- روحیه دادن به ترکها !!
قورنجه چیست:
حركتی است تهاجمی از سوی زنان"لر" كه درآن زن مهاجم با چرخاندن 90 درجه ای 2 انگشت بر روی بدن مرد او را از پا در می آورد
مر چیست: حالتی است بالاتر از مستی كه با نوشیدن یك لیوان دوغ خس به لرها دست می دهد.
پاسخ اپراتور موبایل در مركز بروجرد هنگامی كه مشترك در دسترس نیست: ًْمشترك مورد نظرنیسا. نه كه نیسا. هسا. دم دست نیسا
دو دسماله چیست؟ -حرکتیست هلیکوپتری و غرور آفرین توسط جلف ترین فرد لر.
خرسه تو جنگل گذاشت دنبال لره
لره رفت بالای درخت
خرس گفت : بیا دامون ایخام بخورمت،
لرگفت : تونم لری؟
خرسه گفت:
ایما حیوونا كلآ لریم فقط خر تركة !
شدیدترین شكنجه لرچیست؟?بستن آن به درخت وكنارش سازودهل زدن.!.؟
حافظ ودخترلر:گفتم غم تودارم /گفتاسی چى برارم /گفتاكةماه من شو /گفتابوات درارم/گفتم زمهرورزان رسم وفابیاموز /گفتابالنك كاله چشیات درمیارم
تو مراسم ختم لره بلندگو میگه : مرحوم وصیت کرده ، سیاه نپوشین . یکی داد میزنه : مرحوم گه خورده ، ما به احترامش می پوشیم
یك لر بعد از ۱۰ دقیقه از باجه تلفن بیرون میاد یه نفر ازش میپرسه سالم بود میگه آره فقط آفتابه نداشت
یك شب تلوزبون فیلم سینمایی گذاشته بوده، تو فیلم مرده به زنش میگه: شب بخیر لورا. یهو تو لرستان ملت همه تلوزیون رو خاموش میكنند، میرن میخوابن
ی
رشتی
به رشتيه ميگن زنت چطوري حامله شد ميگه حميـــــــــــــــــــــــد
به رشتیه گفتن خانومتو دیدیم توو ماکسیمای یه مرد غریبه که صدو شصت - 120 تا میرفتن ...رشتیه: این که چیزی نیست که ماکسیما بیشتر از اینا هم میره
♣♣ به رشتیه می گن پسر حسن آقا ترتیب زنتو داده !! می گه : اوووو... ماشاالله چه بزرگ شده
♣♣ رشت زلزله مياد، رشتيه ميره بالاي سر جنازه زنش وميگه فقط ديوار روت نخوابيده بود كه اونم خوابيد!!!!
♣♣ یه روز رشتیه میره خونه میبینه زنش با یه مرده غریبه ... !بعد میشینه ساكت نگاشون میكنه .بعد از یك ساعت طرف میره.بعد زنه میگه چت بود ما رو نگاه میكردی؟!! ...رشتیه با خوشحالی میگه جنبه رو داشتی خانوم!!!
♣♣ یه روز به یه رشتیه میگن چند تا بچه داری؟ میگه 20 تا میگن اسمشونو چه جوری یاد میگیری میگه اسمشون که چیزی نیست فامیلشون سخته !
♣♣ اخبار دیروز: به یك زن رشتی كه در پارك میدوید تجاوز شد! (اخبار امروز صدها زن رشتی در پارك میدوند!
♣♣ رشتیه 4 روز بعد از عروسی به دوستش میگه : او عجب زنی گرفتم . روز اول رفتم خانه دیدم دیدم با یه مرد خوابیده گفتم کیه ؟ گفت شوهرمه فهمیدم صداقت داره. فرداش دیدم مردها دو تا شدن گفتم اینا کین؟ سرشو انداخت پایین فهمیدم نجابت داره . فرداش رفتم دیدم مردها در خونه صف بستن رفتم جلو گفت برو ته صف . فهمیدم عدالت داره. فرداش رفتم خانه مادرش دیدم اونجام صفه فهمیدم اصالت داره!
♣♣ یه رو به یه رشتی sms میدن که زنت پیشه ماست...رشتیه میگه :گوه تو دهنه هر کس که sms تکراری بفرسته!
♣♣ به رشتیه میگن: شما تا حالا تو صف كسی رو هول دادین؟ میگه: نه، ولی یه بار هول شدم تو صف دادم!!!
♣♣ از زن رشتيه ميپرسن:شما موقع عشق بازي با شوهرتون صحبت مي كنين؟ميگه: اگه زنگ بزنه ، خب آره!!!!!!
♣♣ رشتيه کتاب مينويسه صفحه اولش مينويسه: تقديم به پدرم که بهترين دوست بابام بود.
♣♣ يه رشتي به دوستش مي گه:جات خالي.رفتم خونه ديدم زنم زير پتوست پتو رو کشيدم .اون هم پتو رو کشيد هي من کشيدم ...هي اون کشيد اونقدر کشيديم تا پتو جر خورد !!!!! جات خالي بود.اونقدر سه نفري خنديديم _
♣♣ از یه رشتیه میپرسن: شما با چه سهمیهای وارد دانشگاه شدی؟ میگه: بنده افتخار میكنم گه فرزند سه تا شهیدم!!!
♣♣ يه رشتي كاميون ميخره پشتش مينويسه رسواي عالم مادر
♣♣ به رشتيه ميگن بچه داري؟ ميگه:والله من نه، ولي خانم داره.........
♣♣ رشتي از زنش ميپرسه: تا حالا بغل چند نفر خوابيدي؟ زنش ميگه:يكي بغل تو،يكي بغل بابام، يكي بغل مامانم بغل بقيه تا صبح بيدار بودم
♣♣ دختر رشتیه یه دوست پسر داشته هر شب میومده خونشون ترتیب دختر رو میداده. خونه دختره این جور بوده كه از دم پنجره اول دختره میخوابیده بعد برادره، بعد مادره، آخر هم رشتیه. پسره هم هر شب از پنجره میومده همون اول ترتیب دختره رو میداده و میرفته. یه شب رشتیه با زنش دعواش میشه، زنه قهر می كنه میاد كنار پنجره میخوابه. شب طبق معمول، پسره از پنجره میاد تو، همون اول میپره رو زنه و شروع میكنه به کار خیر، یه دفعه میبینه، اِه! این كه دختره نیست! در میاره و میپره رو دختره. رشتیه پامیشه به پسرش میگه: بابا جان بدو در ریم، یه یارو اومده از اون جلو همینجور داره ترتیب همه رو میاد جلو!!!
♣♣ رشتیه بچش زشت در میاد میره تو محل دعوا
♣♣ زن رشتیه شب عروسی میپرسه: بلدی چی کار کنی كه؟ رشتيه میگه: آره منتظرم یکی بیاد برم زیر تــــخت
♣♣ رشتيه به زنش ميگه عزيزم خوشحالم كه مادر شدي . زنش ميگه انشاا... يه روزيم تو پدر ميشي
♣♣ توی رشت زلزله میاد رشتیه دوازده روز می گرده تا زنشو پیدا کنه !....آخه نمی دونسته زیر کدوم آوار باید دنبالش بگرده!!!!!
♣♣ رشتیه صبح از خواب پا می شه میبینه چهار تا آجر زیرش گذاشتن زنشو بردن !!!
♣♣ رشتیه بچه دار نمی شد محلشون رو عوض می کنه!
♣♣ یه بار یه رشتیه شب دعا میکنه که حق به حق دار برسه صبح که بیدار میشه میبینه بچه هاش نیستن!
♣♣ از رشتیه ميپرسن: چه روزايي با زنت ...؟ ميگه: همه روزا بجز پنجشنبه و جمعهها! ميپرسن چرا؟! ميگه: اووو! پنجشنبه جمعه اونقدر شلوغه كه ژتون گير خودمم نمياد!
♣♣ رشتي نصفه شب بلند ميشه آب مي خوره ميگه: سلام بر حسين يه نفر از زير تخت ميگه : سلام عباس آقا
♣♣ بچه رشتیه به باباش میگه چرا عکس لخت مامان رو گذاشتی رو صفحه کامپیوتر ؟ باباش میگه هیسسسسسسسس... صداشو در نیار از اینترنت دانلودش کردم
♣♣ زن یه رشتیه دیر میادخونه رشتیه غیرتی میشه میگه تا حالا كجا بودی؟میگه یه مرده تو خیابون بهم تجاوز كرد رشتیه میگه: ده دقیقه تجاوز بقیشو كجا بودی؟
♣♣ رشتیه میره عسلویه كار كنه، زنش ماهی 2 میلیون براش میفرسته!
♣♣ میدونید چرا کفش فروشی زنانه توی رشت کم هست؟آخه زناشون سال به دوازده ماه لنگاشون بالاس و زیاد از کفشاشون استفاده نمیکنن!
♣♣ رشتیه به دوستش میگه: زن گرفتم.دوستش میگه: چه جوریه؟ میگه: ناز، توپل، چشم آبی، سفید، موه
در حسرت لحظه ای آرامشم ، همچنان اشک از چشمانم میریزد و در انتظار طلوعی دوباره ام همه چیز برایم مثل هم است ، طلوع برایم همرنگ غروب است ، گونه هایم پر از اشک شده و عین خیالم نیست ، عادت کرده ام دیگر…. عادت کرده ام از همنیشینی با غمها ، کسی دلسوز من نیست قلبم رنگ تنهایی به خودش گرفته ، دیگر کسی به سراغ من نمی آید، تمام فضای قلبم را تنهایی پر کرده ، دیگر در قلبم جای کسی نیست هر چه اشک میریزم خالی نمیشوم ، هر چه خودم را به این در و آن در میزنم آرام نمیشوم ، کسی نیست تا شادم کند ، کسی نیست تا مرا از این زندان غم رها کند دلم گرفته …. خیلی دلم گرفته…. انگار عمریست آسمان ابریست و باران نمیبارد… انگار این بغض لعنتی نمیخواهد بشکند… وای از دست چشمهایم ، وای از دست اشکهایم… آرزو به دل مانده ام ، کسی در پی من نیست و خیلی وقت است تنها مانده ام نمیگویم از تنهایی خویش تا کسی دلش به حالم بسوزد ، نمیگویم از غمهای خویش تا کسی دلش به درد آید من که میدانم کسی نمینشیند به پای درد دلهایم ، اینک دارم با خودم درد دل میکنم… دلم گرفته ، رنگ و رویی ندارد برایم این لحظه ها ، حس خوبی ندارم به این ثانیه ها میدانم کسی نمیخواند غمهایم را ، میدانم کسی نمیشنود حرفهایم را ، حتی اگر فریاد هم بزنم کسی نگاه نمیکند دیوانه ای مثل من را…. میدانم کسی در فکر من نیست ، تنها هستم و کسی یار و همدمم نیست ، میمانم با همین تنهایی و تنها میمیرم، تا ابد همین دستهای غم را میگیرم
برو و پشت سرت را هم نگاه نکن ، از تو بیزارم ، بهانه هایت را برایم تکرار نکن حرفی نزن ، بی خیال ، اصلا مقصر منم ، هر چه تو بگویی ، بی وفا منم! نگو میروی تا من خوشبخت باشم ، نگو میروی تا من از دست تو راحت باشم… نگو که لایقم نیستی و میروی ، نگو برای آرامش من از زندگی ام میروی…. این بهانه ها تکراریست ، هر چه دوست داری بگو ، خیالی نیست…. راحت حرف دلت را بزن و بگو عاشقت نیستم ، بگو دلت با من نیست و دیگر نیستم! راحت بگو که از همان روزاول هم عاشقم نبودی ، بگو که دوستم نداشتی و تنها با قلب من نبودی برو که دیگر هیچ دلخوشی به تو ندارم ، از تو بدم می آید و هیچ احساسی به تو ندارم سهم تو، بی وفایی مثل خودت است که با حرفهایش خامت کند، در قلب بی وفایش گرفتارت کند ، تا بفهمی چه دردی دارد دلشکستن! برو، به جای اینکه مرحمی برای زخم کهنه ام باشی ،درد مرا تازه تر میکنی ! حیف قلب من نیست که تو در آن باشی ،تمام غمهای دنیا در دلم باشد بهتر از آن است که تو مال من باشی…. حیف چشمهای من نیست که بی وفایی مثل تو را ببینند ، تو لایقم نیستی ، فکرنکن از غم رفتنت میمیرم! برو و پشت سرت را هم نگاه نکن ، برو و دیگر اسم مرا صدا نکن بگذار در حال خودم باشم ، بگذار با تنهایی تنها باشم …
رفتی ؟ بی خداحافظی؟ فکر دلم نبودی که بی تو عذاب میکشد؟ فکر من نبودی که بی تو زندگی برایم جهنم می شود؟ مگر یادت نیست حرفهای روز آشنایی مان را؟ مگر قول ندادی همیشه با من بمانی و مرا تنها نگذاری؟ تو که اینک مرا تنها گذاشتی ، تو که بر روی قلبم پا گذاشتی چه زود فراموشم کردی ، مرا آواره کوچه پس کوچه های شهر بی محبتی ها کردی مگر نمیدانستی بعد از تو دلم را به کسی نمیدهم؟ مگر نگفته بودم عاشق شدن یک بار هست و دیگر عاشق کسی نمیشوم؟ مگر نگفته بودم اگر عاشقی هیچگاه مرا تنها نمیگذاری پس تو عاشقم نبودی ، همه حرفهایت دروغ بود ، عشقی در دلت نبود ، سهم من از با تو بودن همین بود! باورم نمیشود رفته ای و بار سفر را بسته ای دلم به تو خوش بود ، چه آرزوهایی با تو داشتم ، نمیدانی که شبها یک لحظه هم خواب نداشتم رفتی و من چشمهایم خیس شد روزهای زندگی ام نفسگیر شد رفتی ؟ بدون یک کلام حرف گفتنی! کاش میگفتی که دیگر مرا نمیخواهی و بعد میرفتی ، کاش میگفتی از من متنفری و بعد مرا تنها میگذاشتی ، کاش میگفتی عاشقم نیستی و جایی در قلبم نداری و بعد میرفتی ! چرا بی خبر رفتی؟
نوشته شده در یکشنبه 14 خرداد1391ساعت 1:44 قبل از ظهر توسط (بهـــــروز)| 7 نظر |
وقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو "داداشی" صدا می کرد .
به موهای مواج و زیبای اون خیره شده بودم و آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه . اما اون توجهی به این مساله نمیکرد .
آخر کلاس پیش من اومد و جزوه جلسه پیش رو خواست . من جزومو بهش دادم .بهم گفت :"متشکرم "و از من خداحافظی کرد.
میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط "داداشی" باشم . من عاشقشم . اما... من خیلی خجالتی هستم ..... علتش رو نمیدونم .
تلفن زنگ زد .خودش بود . گریه می کرد. دوست پسرش قلبش رو شکسته بود. از من خواست که برم پیشش. نمیخواست تنها باشه. من هم اینکار رو کردم. وقتی کنارش رو کاناپه نشسته بودم. تمام فکرم متوجه اون چشمهای معصومش بود. آرزو میکردم که عشقش متعلق به من باشه. بعد از 2 ساعت دیدن فیلم و خوردن 3 بسته چیپس ، خواست بره که بخوابه ، به من نگاه کرد و گفت : "متشکرم " و از من خداحافظی کرد.
میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط "داداشی" باشم . من عاشقشم . اما... من خیلی خجالتی هستم ..... علتش رو نمیدونم .
روز قبل از جشن دانشگاه پیش من اومد. گفت : "قرارم بهم خورده ، اون نمیخواد با من بیاد" .
من با کسی قرار نداشتم. ترم گذشته ما به هم قول داده بودیم که اگه زمانی هیچکدوممون برای مراسمی پارتنر نداشتیم با هم دیگه باشیم ، درست مثل یه "خواهر و برادر" . ما هم با هم به جشن رفتیم. جشن به پایان رسید . من پشت سر اون ، کنار در خروجی ، ایستاده بودم ، تمام هوش و حواسم به اون لبخند زیبا و اون چشمان همچون کریستالش بود. آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه ، اما اون مثل من فکر نمی کرد و من این رو میدونستم ، به من گفت :"متشکرم ، شب خیلی خوبی داشتیم " ، و از من خداحافظی کرد
میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط "داداشی" باشم . من عاشقشم . اما... من خیلی خجالتی هستم ..... علتش رو نمیدونم .
یه روز گذشت ، سپس یک هفته ، یک سال ... قبل از اینکه بتونم حرف دلم رو بزنم روز فارغ التحصیلی فرا رسید ، من به اون نگاه می کردم که درست مثل فرشته ها روی صحنه رفته بود تا مدرکش رو بگیره. میخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون به من توجهی نمی کرد ، و من اینو میدونستم ، قبل از اینکه کسی خونه بره به سمت من اومد ، با همون لباس و کلاه فارغ التحصیلی ، با گریه منو در آغوش گرفت و سرش رو روی شونه من گذاشت و آروم گفت تو بهترین داداشی دنیا هستی ، متشکرم و از من خداحافظی کرد
میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط "داداشی" باشم . من عاشقشم . اما... من خیلی خجالتی هستم ..... علتش رو نمیدونم .
نشستم روی صندلی ، صندلی ساقدوش ، اون دختره حالا داره ازدواج میکنه ، من دیدم که "بله" رو گفت و وارد زندگی جدیدی شد. با مرد دیگه ای ازدواج کرد. من میخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون اینطوری فکر نمی کرد و من اینو میدونستم ، اما قبل از اینکه از کلیسا بره رو به من کرد و گفت " تو اومدی ؟ متشکرم"
میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط "داداشی" باشم . من عاشقشم . اما... من خیلی خجالتی هستم ..... علتش رو نمیدونم .
سالهای خیلی زیادی گذشت . به تابوتی نگاه میکنم که دختری که من رو داداشی خودش میدونست توی اون خوابیده ، فقط دوستان دوران تحصیلش دور تابوت هستند ، یه نفر داره دفتر خاطراتش رو میخونه ، دختری که در دوران تحصیل اون رو نوشته. این چیزی هست که اون نوشته بود :
" تمام توجهم به اون بود. آرزو میکردم که عشقش برای من باشه. اما اون توجهی به این موضوع نداشت و من اینو میدونستم. من میخواستم بهش بگم ، میخواستم که بدونه که نمی خوام فقط برای من یه داداشی باشه. من عاشقش هستم. اما .... من خجالتی ام ... نیمدونم ... همیشه آرزو داشتم که به من بگه دوستم داره.
ای کاش این کار رو کرده بودم ................. با خودم فکر می کردم و گریه !
اگه همدیگرو دوست دارید ، به هم بگید ، خجالت نکشید ، عشق رو از هم دریغ نکنید ، خودتونو پشت القاب و اسامی مخفی نکنید ، منتظر طرف مقابل نباشید، شاید اون از شما خجالتی تر و عاشق تر باشه.
دوستت دارم کمتر از خدا و بیشتر از خودم چون به خدا ایمان دارم و به تو احتیاج!!
شکسته تموم بال و پر من
مرده تموم خیال و باور من
این سکوت سرد و مبهم
شده تنها یادگار همسفر من
قصه ی من از کجا شروع شد
مردن چرا همیشه شد سهم آخر من
درشهرعشق قدم میزدم گذرم افتادبه قبرستان عاشقان خیلی تعجب کردم تاچشم کارمی کردقبربودپیش خودم گفتم یعنی این قدرقلب شکسته وجودداره؟یکدفعه متوجه قلبی شدم که تازه خاک شده بودجلورفتم برگهای روی قبرراکنارزدم که براش دعاکنم وای چی میدیدم باورم نمیشه اون قلبه همون کسیه که چندساله پیش دله منو شکسته بود شنیدی میگن ازهردست بدی ازهمون دست میگیری.
زیبا ترین گل با اولین باد پاییزی پرپر شد. با وفاترین دوست به مرور زمان بی وفا شد. این پرپر شدن از گل نیست از طبیعت است و این بی وفایی از دوست نیست از روزگار است
جمعه دهم شهریور 1391 :: 9:12 :: نويسنده : پسر تنها
نه پای رفتنی دارم،نه حس ماندنی دیگر... آه این منم نویسنده: فرشته حسین نژاد - دوشنبه ٢٩ اسفند ۱۳٩٠ از کوچه های غم زده ی شهرش چون یک نسیم گذشتی و رفتی با کوله بارِ زردِ فراموشی شهر پر از ستاره ی امیدش با رفتنت سیاهیِ مطلق شد در خاک ریشه دواند گلِ خاموشی با چشم های ملتمسش می گفت تنها امید زندگیم برگرد من بی تو...نه! نخواهم ماند راهِ نگاهِ ملتمسش را بست چشمانِ بی تفاوتِ مغرورت جغدی ز روی شاخه ی خشکی خواند آن روز و روزهای دگر رفتند بادی وزید و خاطره ها را برد اشکی درون چشم تری خشکید مرغِ دلی ز غصه ی هجرت مُرد فریاد در فضای شبش پیچید "ای داد از این زمانه ی بی بنیاد" دستی درون خاک چنگ انداخت افسوس به او نمی رسدش فریاد اکنون درونِ کلبه ی خاموشی غمگین نشسته است زنی تنها چشمان او خیره به جایی دور بر شانه های نازک تنهایش پاشیده موی سپید و پریشانش مبهوت بازیِ سرنوشتی کور آه این منم نشسته در این ظلمت تنها و غم گرفته پریشانم افسوس گذشت زندگیم دیگر از این عبورِ یخزده حیرانم نظرات ( 0)
جرم نویسنده: فرشته حسین نژاد - دوشنبه ٢٩ اسفند ۱۳٩٠ به چه جرمی زیبایی پروانه ها را پشت شیشه ی قاب ها به صلیب می کشند. نظرات ( 1) ..... نویسنده: فرشته حسین نژاد - دوشنبه ٢٩ اسفند ۱۳٩٠ دلم را بر می دارم و می روم از شهر آدم هایی که، پرواز را به شکل قفس می بینند. نظرات ( 3) تنهایی من نویسنده: فرشته حسین نژاد - یکشنبه ٢۸ اسفند ۱۳٩٠ تنهایی من را کسی باور ندارد ای کاش می شد باز بارانی ببارد بر این کویر تشنه ی خشک دل من از جای پای خیس خود ردی گذارد نظرات ( 3) یه نفر میاد... نویسنده: فرشته حسین نژاد - یکشنبه ٢۸ اسفند ۱۳٩٠ یه نفر میاد یه روزی از یه راهی،از یه جایی همونی که مثل نورِ نداره هیچ رد پایی یه نفر میاد که شاید توی قصه ها نباشه یه نفر که عطر خوبِ گل رازقی باهاشه یه نفر که با نگاهش راز چشمامو می خونه نمی خواد چیزی بگم من همه چیزو خوب می دونه میاد از یه جای دوری منو می بره از اینجا می پرم مثل پرنده توی آسمونِ رویا کاش بدونه خیلی تنهام دیگه هیچ شعری ندارم منتظر نشستم اینجا لحظه ها رو می شمارم می دونم آخرِ قصه کلاغه می رسه خونه دیگه نه بالا نه پایین ماست و دوغی نمی مونه نظرات ( 0) گفتم... نویسنده: فرشته حسین نژاد - یکشنبه ٢۸ اسفند ۱۳٩٠ گفتم که باید بگذرم از بودنم از بودنت از شعر های چشم تو از لحظه های دیدنت آهی شدی، سوزی شدی،دستی شدی بر شانه ام ابری شدی،باران شدی همراه با باریدنت ماندم،نرفتم،سوختم تا... قصه ام آخر شود این روح سرگردانِ من،من را کجاها می برد می بینمت شادم که تو،هستی اگر چه نیستی ............................................................ اشکی چکید،اما،نبین...این هم ز یادت می رود این هم ز یادت ... نظرات ( غیر فعال) ............... نویسنده: فرشته حسین نژاد - یکشنبه ٢۸ اسفند ۱۳٩٠ گاهی دلم پرنده ی کوچکی می شود در جستجوی آسمانی برای پریدن. نظرات ( 2) من می روم نویسنده: فرشته حسین نژاد - شنبه ٢٧ اسفند ۱۳٩٠ بر مخملِ نرمِ نگاهِ مهربانت پروانه های بوسه هایش می نشینند در انتظارند تا که در باغِ نگاهت گل بوته های عشق و شیدایی بچینند تو گرمِ شور و مستی و من سرد و تاریک چشمان من تنهاترین شعر زمینند در گوشه ای تاریک و خاموش این نگاهم در انتظار چشم هایت در کمینند ................................................. من می روم تا کوله بارم را ببندم بهتر که چشمانت نگاهم را نبینند اما نمی دانی که در رویا لبانم با بوسه بر لبهای گرمت می نشینند. نظرات ( 0) ....... نویسنده: فرشته حسین نژاد - شنبه ٢٧ اسفند ۱۳٩٠ ایستاده ام بر بلند ترین صخره در زمان در اوجِ آسمانم و همچنان در قعر زمینم بگو چگونه ، با کدامین واژه تفسیرم می کنی؟ نظرات ( 0) ............ نویسنده: فرشته حسین نژاد - شنبه ٢٧ اسفند ۱۳٩٠ او تک ستاره بود در آسمان من پر نور و پر غرور اما...گذشت و رفت بی او چو شب شدم در انتظار نور ...افسوس بر نگشت. نظرات ( 0) دوباره ... نویسنده: فرشته حسین نژاد - شنبه ٢٧ اسفند ۱۳٩٠ دوباره سبز می شوم و جوانه می زنم اگر دست هایت را به دست هایم پیوند بزنی. نظرات ( 0) هر چند.... نویسنده: فرشته حسین نژاد - شنبه ٢٧ اسفند ۱۳٩٠ هر چند مچاله شده ام اما... هنوز می توانی شعر هایم را در صافترین خطوط قلبم بخوانی. نظرات ( 0) .......... نویسنده: فرشته حسین نژاد - شنبه ٢٧ اسفند ۱۳٩٠ با دفتری پر از شعر های نگفته به تماشای غریبه ای نشسته ام که روزی واژه های تمام غزل های عاشقانه ام بود. نظرات ( 0) ....... نویسنده: فرشته حسین نژاد - شنبه ٢٧ اسفند ۱۳٩٠ قفس شده حکایتم ، به جُرم پر کشیدنم سیاه شد چراغ ها ، به اتهام دیدنم گرفته از همه دلم ، شکسته پای رفتنم اسیر بند شد تنم ، به خاطر شنیدنم نظرات ( 0) شعر هایم نویسنده: فرشته حسین نژاد - شنبه ٢٧ اسفند ۱۳٩٠ من شاعرم . درست. اما شعرهایم را نمی فروشم. همین جا کنار دلم آویزان می کنم تا رهگذران خسته بخوانند و .................................................................... بروند. نظرات ( 1) نویسنده: فرشته حسین نژاد - شنبه ٢٧ اسفند ۱۳٩٠ رویا هایم را گم کرده ام، و فراموش شده ام در هیاهوی این همه رویای ندیده ی بی تفسیر. نظرات ( 0) حبف شد نویسنده: فرشته حسین نژاد - شنبه ٢٧ اسفند ۱۳٩٠ یا تو را یک بارِ دیگر مست و حیران می کنم یا خودم را در سکوِت مرگ مهمان می کنم یا که می گ
میخام به یکی خودش میدونه کیه بگم با همه نامهربونیهات بازم میگم دوست دارماز عشق:یك بار دختری حین صحبت با پسری كه عاشقش بود، ازش پرسیدچرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟دلیلشو نمیدونم ...اما واقعا"*دوست دارمتو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان كنی... پس چطور دوستمداری؟چطور میتونی بگی عاشقمی؟من جدا"دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت كنمثابت كنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگیباشه.. باشه!!! میگم... چون تو خوشگلی،صدات گرم و خواستنیه،همیشه بهم اهمیت میدی،دوست داشتنی هستی،با ملاحظه هستی،بخاطر لبخندت،دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شدمتاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناكی كرد و به حالت كما رفتپسر نامه ای رو كنارش گذاشت با این مضمونعزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا كه نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونمگفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت كردن هات دوست دارم اما حالا كه نمیتونی برام اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشمگفتم واسه لبخندات، برای حركاتت عاشقتماما حالا نه میتونی بخندی نه حركت كنی پس منم نمیتونمعاشقت باشماگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود ندارهعشق دلیل میخواد؟نه!معلومه كه نه!!پس من هنوز هم عاشقتم
حتی اگر ابرهای لجباز کنار نروند ، حتیاگر ماه از خواب بیدار نشود و خورشید در افق راه نرود، باز هم آسمان را دوست دارم.حتی اگر یک سیاره ی در منظومه ی شمسی نداشته باشم، حتی اگر یک ستاره همبه من چشمک نزند و نتوانم پرهای جبرییل را لمس کنم ، باز هم آسمان را دوست دارم. صبح تا غروب در ایوانکوچک خانه ام مینشینم و عطر های سر به زیری زل میزنم که از کنار درختان رد میشوند و نام تو را زمزمه میکنند.تا وقتی تلفظ نام تو را از یاد نبرده ام،این دفتر فرسوده پیش رویم گشوده خواهد ماند.تا وقتی باران میبارد ، تا وقتی رود خانه ای در قلبم جاریست به دستان تو میریزد ، تا وقتی شمع ها روی طاقچه ی اتاقم روشن است و پروانه ها ترانه ی عاشقی را بلدند، این دفتر فرسوده را پر از شعرهای ناب خواهم کرد.شعرهایی که با نام تو آغاز میشوند.بگذار به همه ی باغ های جهان سفرکنم و شاخه شاخه گل های سرخ را برایت بچینم.بگذار با تو گل بگویم و عشق بشنوم.بگذار یک باردیگر با تو چای بنوشم و از قاصدکی که فردا خواهد آمد،حرف بزنم.پرستو ها و سهره ها از سر انگشتانم به سمت تو پر بگیرند.بگذار این شاخه خشکیده انجیربا دست های خیس تو شکوفه کنند.چقدر سخت است شاعر خیابان بودن،چگونه این همه درخت این همه برگ سبز عاشق را بسرایم؟چقدر سخت است دنبال کلمات تازه از پنجره ی اتوبوس بیرون را نگاه کردن و در جوی های بی آب به جستوجوی دریا رفتن.چقدر سخت اسن ادمک های بهار را فراموش کردن و پیراهم بهار را پوشیدن. چگونه بدون عینک وخودکار دل تنگم را برایت معنا کنم؟چه کسی مرا به سمت اردیبهشت میبرد و یک پنجره ی کوچک و چند برگ کاغذ سپید به من میدهد؟چه کسی یک لیوان آب خنک چشمه را بهمن تعارف میکند؟ چه کسی با من زیر درخت بید مینشیند و قصه ی لیلی و مجنون را میخواند؟ چه کسی روی زخم های استخوان مرهمی از شبنم و مهتاب میگذارد؟چه نام مرا به درختان نارنج و لیمو خواهد گفت و شعر های نا تمام مرا به پایان خواهد رساند؟
آگر تو در کنارم باشــی،چیزی کم ندارم.باران کماکان بر بام خانه ام می نشیند،گلهای باغچه ی کوچکم به ناز باز می شوند، قناری تنهایم شادمانه می خواند،ساعت دیواری ام حتی یک ثانیه نمی خوابد، دفتر چهل برگم هرگز تمام نمی شود، خودکارآبی ام تا روز محشر مینویسد و لیوان شیشه ای ام همیشه پر از آب خنک خواهد بود.اگر تو در کنارم باشی، می توانم کلمه های عشق را هر کجا که باشند پیدا کنم و دوباره نزد تو بیاورم. هر روز صبح زود قبل از طلوع خورشید دست و رویم را می شویم و با خدا گفت و گو می کنم و با فرشته ها دست می دهم و برای همه ی کسانیکه زود تر از من به ملکوت رفته اند، فاتحه می خوانم.چقدر با تو بودن خوب است.می توانم غصه ها را یکی یکی از روی طاقچه و فرش بردارم و پرده ها را با رودخانه آشتی بدهم. می توانم اسم تو را روی گیلاس ها و گلابی ها بنویسم و ترانه هایم را با اولین قطاربه سوی خدا بفرستم.اگر تو در کنارم باشی، مهم نیست که پس اندازی نداشته باشم،یک غزل از حافظ می توند تا پایان ماه، مرا خوشنود نگاه دارد. می توانم خواب های نقره ای ببینم و حال گنجشک ها را بپرسم.می توانم همه ی دشمنانم را ببخشم و دعا کنم چراغ های خانه همسایه همیشه روشن باشد. می توانم هر وقت که دلم خواست به سراغت بیایم و به بدون مقدمه سوال کنم:« مرا دوست داری؟»اگر تو در کنارم باشی، می توانم از دیوار چین رد شوم و شب هارا به روزها گره بزنم، از اهو ها نشانی چشمانت را بپرسم و ابر ها از پنجره یدلم پاک کنم. مهم نیست که پیراهنم رنگ و رو رفته و کفش هایم پاره باشد همین که میتوانم با تو درخیابان ها قدم بزنم کافیست.چقدر با تو بودن خوب است. چقدر زندگی زیباست. دلم نمیخواهد دور از تو بمیرد.دلم نمی خواهد ، بدون تو به ستاره ها نگاه کنم و حتی دانهای سیب بخورم. کاش صدای تو فقط مال من بود. کاش بهشت شبیه چشم های تو بود. کاش روز نامه ها فقط از تو مینوشتند.اگر تو در کنارم باشی، به نوک سوزنی از آسمان قانعم و احساس می کنم همه جا و همه وقت می توانم عاشق باشم. در شعر هایم گندم و ریحان میروید و ابر ها در دستانم آرام می گیرند.
وقتی یه مرد معتاد میشه :اگه زنش زن بود و به فکر زندگیش بود این بیچاره به این روز نمی افتاد، بدبختی اینا رو به این روز می کشه دیگه!!وقتی یه زن معتاد میشه:ای وای!!! خاک بر سرش ! بیچاره شوهرش دلش به چی خوشه ! چه جوری اینو تحمل میکنه؟؟و بقیه اش ادامه مطلب
بي قرار توام ودر دل تنگم گله هاستآه بي تاب شدن عادت کم حوصله هاستمثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آبدر دلم هستي وبين من وتو فاصله هاستآسمان با قفس تنگ چه فرقي داردبال وقتي قفس پر زدن چلچله هاستبي تو هر لحضه مرا بيم فرو ريختن استمثل شهري که به روي گسل زلزله هاستباز مي پرسمتازمسئله دوري وعشقوسکوت تو جواب همه مسئله هاست
نون و پنير و چايي ، قصه ي آشنايي ،الهي ياد نگيري ، هرگز تو بي وفايي ،روي گلهاي نرگس ، با يه مداد قرمز ،هزار دفعه نوشتم ؛ زندگي بي تو هرگز !زيباترين حکت دوستي به ياد هم بودن است ، نه در کنار هم بودن . . .وقتي از دوري تو تموم ميشه تحملم / توي دلم داد ميزنم خيلي دوس
یه پسر بود که زندگی ساده و معمولی داشتاصلا نمی دونست عشق چیه عاشق به کی می گنتا حالا هم هیچکس رو بیشتر از خودش دوست نداشته بودو هرکی رو هم که میدید داره به خاطر عشقش گریه میکنه بهش می خندید
به گوشت می رسه روزی که بعد از تو چی شد حالم چه جوری گریه می کردم که از تو دست بردارم نشد گریه کنم پیشت نخواستم بد شه رفتارمنمی خواستم بفهمی توکه من طاقت نمی یارم دلم واسه خودم می سوخت برای قلب درگیرم یه روز تو خنده هات گفتی تو می مونی و من میرم سرم رو گرم می کردم که از یادم بره این غم ولی بازم شبا تا صبح تو رو تو خواب می دیدم نمی دونستی اینارو! چرا باید می فهمیدی؟من و دیدی ولی یک بار ازم چیزی نپرسیدی نمی دونستی اینارو چرا باید می فهمیدی من و دیدی ولی یک بار ازم چیزی نپرسیدی
سلام ...سلااااااااااااااااااام.الی جوووووووووون تقدیم میکند.این وبلاگ رو به خاطر عقشم درست کردم.بقیه دوستان دلشون بوسوزهعرضم به خدمتتون که اینجانب به دلیل بیکاری مفرط و فراغ بال و راحتی از دستورهای بی حد و اندازه افسانه(لعنت الله الیه)تصمیم به نوشتن این وبلاگ خصوصینموده ام.ولی خدا وکیلی دلم واسه همه همه تون تنگ شده.حتی گماری خودموناز خودم بگم .....جات خالی پروانه از صبح تا شب که خوابم ......ها ها 11 واحد دارم.....بیدار که میشم چایی هم اماده است.(دیگه زهرا نیست که تا چشام باز شد بگه چایی بزار(کلاسامم فووووووول غیبت شده به سلامتیمجبورم تا اخر همشو برم.هااااااااااااااااا راستی! از رژیمم بگمالی 9کیلو لاغر شده.شولووووووووووولوووووووووووووتشویقالان شدم 79.(لا مصب این عشقه یه انگیزه ای میده که الی چند وقته شوکولات نخوردهکم خوردم یعنی(راستی نامردا کوفتتون بشه همش عقشمو تودانشگاه می بینین .مخصوصا اون افسانه نامرد.مرض حالا که من رفتم بابا بابا میکنی؟در این وبلاگ پرمحتوابیشتر میخوام روند رژیم گرفتنمو بنویسم که انگیزه بگیرم مثلا.همم خاطراتو ،طنز.،حرف عشقولانه ای چیزی به هر حال خوشحال میشم دوستام نظر بدن.بووووووووووووووس دوستون دارم.ایشاا...یه روز همه پیش هم باشیم.مخصوصا من بیام پیش نفسم که دارم از دوریش دیوونه میشمخداحافظ گوگولیاااااااااااا
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
ashch tanha و
آدرس
taher9375.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طورv
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.